نوروز جشن زندگی است.
جشن احیای زندگی و بازگشت دوباره حیات است. چرخه زندگی طبیعت از بهار آغاز می شود و در پایان زمستان به پایان خود می رسد و در آغاز بهار سپسین دوباره آغازیدن می گیرد.
ایرانیان که این چرخه را دریافته اند آن را گرامی داشته و همپای طبیعت شادمانی کرده اند و اینمیراث ارزنده از فرهنگ پدران ما به ما منتقل شده است.
خوشبختانه ایرانیان علیرغم همه دشمنی هایی که در طی تاریخ با این مناسبت شادی بخش و حیات آفرین شده همواره بر آنپای فشرده اند و در روزگار پر رنج و مشقتی که در طی سال های اخیر طی می کنند نیز از پاسداشت نوروز پا پس نکشیده اند و همچنان پاسدار جشننوروز باستانی هستند.
نوروز پیام های روشنی دارد و از آن جمله است:
یک.
ملایمت و عدمخشونت
نوروز به ما یاد آوری می کند که سختگیری و عبوس نشینی و خشم و خشونت و یکدندگی و لجاجت خلاف طبیعت است.
طبیعت ملایم و منعطف است و در پرتو همین ملایمت و انعطاف است که زمین در بهار رنگارنگی و چند گونگی به خود می بیند.
خاک در بهار نرم و ملایم و سازگار و با دانه ها همزیست می شود تا از آنها سبزه و گل برویاند.
دو.
همکاری
باد و باران و خورشید و خاک و دانه های موجود در خاک همه با هم در تولد نوروز همکاری می کنند. خورشید مایل و دلگرمکننده می تابد. باد بهارانه و خنک و آرام می وزد.
باران نوازشگر و ملایم و به قدر رویاندن از خاک می بارد و دانه ها در پرتو این هر سه استعدادهای خود را شکوفا می کنند و آرام آرام سر از خاک بر می آورند. از خاک هم انواع و اقسام علف می روید هم انواع و اقسام گل و هر دانه ای آنچه را در قوه دارد در نوروز به فعلیت می رساند.
نوروز هیچ یکاز دانه های مستعد را حذف نمی کند و نظام گزینشی ندارد تا به بهانه های مختلف دانه ها را حذف کند و تنها آن هایی را که به ایدئولوژی خاک وفادارند اجازه سر بر آوردن بدهد. خاک اصلا ایدئولوژی خاصی ندارد ایدئولوژی اش کمک به رویش است و نه هیچ چیز دیگر.
همه گیاهان قیام می کنند و هر یک داشته های خود را عرضه می کنند تا چه قبول افتد و که در نظر آید.
دانه ها برخی غذا می شوند برخی دارو و برخی سم اند و این هر سه در مسیر گوناگون سازی حیات و تداوم آن نقش دارند.
سه.
گوناگونی
نوروز فرصت گوناگونی است وگوناگونی زیباست. انواع رویندگان انواع پرندگان انواع چرندگان و خورندگان حاصل بهار است.
جهان عرصه گوناگونی است. هر جا که زمین و باد و آب و خورشید هماهنگی بیشتری داشته باشند گوناگونی طبیعت خود را بیشتر نشان می دهد و هر جا که برخی از این عوامل همکار غایب باشند گوناگونی از بین می رود یا حداقلی می شود چنان که کویر حاصل این عدمهماهنگی و نبود همکاری است.
باران که نمی بارد کاری از خاک و باد برای رویاندن و تنوع بخشیدن و گوناگونی سازی حیات بر نمی آید و زمین برهوت می شود.
جامعه انسانی نیز که بخشی از طبیعت است هر گاه از انعطاف و پذیرش و سازگاری و همکاری و هماهنگی که ایجاد فرصت بالندگی می کند خالی شود سرزمینی می شود برهوت و بیابان و کویر شده که ناگزیر دانه های مستعد در خاک آن یا می پوسند یا با باد مهاجرت به اقصا نقاط مستعد جهان می کوچند و به جایی می روند که باران آزادی ببارد و فرصت بالندگی وجود داشته باشد.
نوروز سمفونی حیات است و طبیعت در نوروز راه و رسم گوناگون سازی زندگی را به آدمی هم آموزش می دهد و جشننوروز فرصت یاد آوری و تمرین همین درس هاست برای آدمی تا مغزش تازگی یابد و نگرش اش نو شود و افکارش را نو کند
زیباست روی کاکل سبزت کلاه نو
زیباتر آن که در سرت اندیشه نو شود
در نوروز لباس های کهنه را دور می ریزیم و لباس نو می پوشیم باید مغز ما نیز افکار پوسیده و کپک زده را دور بریزد و فکر نو کند بدین شرط که آن را آنش خود بینی و تعصب به سندروم سنگشدگی مبتلا نکرده باشد.
در بهاران کی شود سر سبز سنگ
خاک شو تاگل برویی رنگ رنگ.
هر روزتان نوروز
نوروزتان پیروز