خلیج فارس: متن زیر گفتار سیدمحمد حسینی زاده عضو شورای شهر بردخون و نماینده شورای اسلامی شهرستان دیّر در شورای اسلامی استان بوشهر است که دیدار هفته جاری اعضای شوراها با استاندار بوشهر مطرح گردید:
استاندار محترم بنده خوش بین هستم که در نگاه شما شوراها حروف والی نیستند که نوشته شوند ولی خوانده نشوند. متاسفانه در گذشته مدیرانی بودند که از جایگاه شورا در فقه و قانون اساسی سخنان نغز و شیرینی بیان می کردند ولی در تصمیم گیری و سیاستگذاری های کشور و استانی، شوراها را نادیده گرفتند.
و چه بسا فراتر از آن در سطح کشوری و استانی گام هایی جهت کاهش اختیارات آنها برداشته اند. نکته جالب اینکه همان ها در مقطعی خود منتخب همین شوراها به عنوان شهردار بوده اند یا پس از بازنشستگی در لیست بلندبالای کاندیداهای شورا قرار گرفته اند.
استدعا داریم از حضرتعالی همانطور که در مسئولیت های سابق تان شوراها را محترم می شمردید، اکنون در جایکاه کنونی نیز به شوراها عنایت داشته باشید.
درباره کلیت استان، همانطور که شما آگاهید، وضعیت استان با این همه منابع که ما داریم در شان مردم استان نیست و با استانداردهای کشوری در اکثر شاخص ها فاصله زیادی داریم.
گرچه در نهایت دلسوزی و در شرایط سخت گام هایی در مسیر رشد استان برداشته شده ولی استان ما به حق خود نرسیده است.
استانی که در تولید ناخالص ملی جز 3 استان برتر کشور و در سپرده های بانکی جزو 4 استان برتر است، با این مدال های خوش رنگ نباید در تامین مالی کمبود داشته باشد.
در حقیقت متولی مخارج ایران تناسبی بین اعتبارات و درآمدهای سرشارش که راهی خزانه می کند، نیست.
مردمانی که روی گنج نشسته اند سهم آنها به ویژه در جنوب درد و رنج بوده است.
استان ما با این همه منابع، عسلویه آن به تنهایی در هر کشوری بود الان قطعه ای از بهشت بود.
خوش بین هستم در دوره مسئولیت حضرتعالی در مسند استانداری بوشهر به واسطه تجربیات و کوله باری از تجربه، حق استان را از پایتخت نشینان بگیرید. قطعا موفقیت شما در این جایگاه برگ طلایی در دفتر زندگی تان رقم خواهد زد.
استاندار محترم، پایان صحبت هایم با مشکل تاریخی زادگاهم است.
موضوع اسکله خورخان بردخون همانند مرد 40 ساله ای است که رشد قدی آن آنقدر کند بوده که الان یک کوتوله 40 سانتی است با شکمی بزرگ که هرچه حلوای خوش طعم اعتبارات میلیاردی می بلعد به سرانجامی نمی رسد! انگار این دیگر یک پروژه نیست، بلکه یک سفره است البته نه برای صیاد!
صیادان ما از بزرگ شدن این کوتوله 40 سامنی ناامید شده اند. یک نسل از صیادان ما آرزوی تکمیل آن را به گور برده اند. مانده ایم چه سرّی، رمزی و رازی در این مقوله هست که پایانی بر آن نیست؟!
با درون سوخته ام، دارم سخن/ که به پایان می رسد افسانه ام
از توجه شما و حاضران تشکر می کنم.
در این زمینه
https://www.pgnews.ir/?p=212233