خلیج فارس:محمد هاشمی، فعال سیاسی اصلاحطلب، میگوید: در زمان دولت یازدهم که برجام نوشته و تصویب شد، افقی باز شد و ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایههای بلوک شده به کشور بازگشت، فضای برای ورود و سرمایهگذاری شرکتها ایجاد شد و برخی شرکتها نیز وارد شدند و در کل مدتی که برجام اجرا شد از جهات مختلف پربرکت بود.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرآنلاین، به ندرت فردی را میتوان پیدا کرد که منکر آن شود ۱۴۰۴ سال بسیار سختی برای حکمرانی است. انباشت چالشها در سالهای اخیر وضعیتی را به وجود آورده که برای عبور از این وضعیت بسیاری معتقدند باید تصمیم سخت گرفت و به تعبیری دست به جراحی زد. حالا که کارد جراحی به دستان یک پزشک سپرده شده، چقدر امید احیا و برگرداندن وضعیت نرمال به عرصه حکمرانی وجود دارد؟ اصلا این جراحی را باید از کجا آغاز کرد؟
محمد هاشمی، فعال سیاسی، وضعیتی را تشریح میکند که امسال پیش روی دولت و مجموعه حکومت قرار دارد. این فعال سیاسی به وضعیتی که تهران در مقابل واشنگتن قرار گرفته میپردازد و معتقد است که در مذاکره با آمریکا باید سابقه بد ترامپ و همچنین تاجر بودن و دنبال معامله بودن او را مد نظر قرار داد.
این فعال سیاسی معتقد است از آنجایی که منافع این گروه در کارشکنی و آشفته بازار است، دولت برای رسیدن به اهداف خود باید آنها را خلع ید و خلع سلاح کند.
مشروح گفتگو با محمد هاشمی، فعال سیاسی اصلاح طلب را در ادامه بخوانید:
آقای هاشمی! بنا به ارزیابیها امسال برای کشور و دولت سال بسیار سختی است. مجموعه کشور و دولت نیز باید در عرصههای مختلف تصمیم سخت بگیرند. به عنوان مقدمه شرایطی که کشور در آن قرار گرفته را ارزیابی کنید و بفرمایید که ابتدا باید بر روی کدام حوزه یا حوزهها برای تصمیمگیری سخت دست گذاشت.
امسال، سال سرمایهگذاری برای شکوفایی تولید است. برای سرمایهگذاری سه راه وجود دارد؛ یا بخش خصوصی سرمایه خود را وارد کند، یا خود دولت منابعی را سرمایهگذاری کند و یا در طرحها سرمایه خارجی جذب شود. دولت سرمایه زیادی ندارد. چون رقمی که میتوان با آن به شکوفایی در تولید رسید ظاهرا بالای ۵۰ میلیارد دلار است؛ دولت که چنین سرمایهای ندارد.
بخش خصوصی قوی هم نداریم. نهادهایی هستند که قدرت مالی آنها خوب است، اما اینکه وارد شوند یا نه [موضوع دیگری است]. در ارتباط با سرمایهگذاری خارجی هم با توجه به شرایط منطقه و تعرفههایی که وجود دارد، هیچ استقبالی برای سرمایهگذاری در ایران نشده و معلوم نیست که خارجیها بخواهند سرمایه گذاری کنند یا نه. از این جهت، مسئولیتی که برای سرمایه گذاری و شکوفایی تولید به دولت واگذار شده مسئولیت دشواری است.
مدتی که برجام اجرا شد پربرکت بود
برای هموار کردن مسیری که میفرمایید چه راهکارهای وجود دارد؟
راه عملی برای دو مورد از آنها، این است که تحریمها برداشته شود، فروش نفت یا فروش کالاهای ایرانی رونق پیدا کند و آزاد شود. بعد از فروش دلار آنها وارد کشور و سرمایه گذاری شود.
رفع تحریمها یکی از شروطی است که هم فروش نفت را افزایش میدهد، هم تامین سرمایه را محقق میکند و هم از سراسر دنیا جذب سرمایه خارجی میکند. اما در مورد رفع تحریمها، در ارتباط با آمریکاییها و دولتهای منطقه این روند مقداری مشکل است.
در زمان دولت یازدهم که برجام نوشته و تصویب شد، افقی باز شد و ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایههای بلوک شده به کشور بازگشت؛ فضای برای ورود و سرمایهگذاری شرکتها ایجاد شد و برخی شرکتها نیز وارد شدند. برخی از نیازها مثل خریداری تعدادی هواپیما تامین شد. در کل مدتی که برجام اجرا شد از جهات مختلف پربرکت بود. اما بعد که ترامپ آمد و از برجام خارج شد و آن را پاره کرد دوباره با مشکلاتی مواجه شدیم. یک راه برگشت به برجام و رفع تحریمها بوده است، کشورهای اروپایی هم تعهد دارند که تحریمها را بردارند. اما آنها هم اقدام موثری انجام ندادند و نه تنها که ندادند بلکه پیشنهاد قطعنامهای به شورای امنیت دادند که کار را برای ایران مشکلتر کرده است.
ترامپ سابقه خوبی ندارد که بتوان به حرف او اعتماد کرد
آقای هاشمی! چقدر شدنی میبینید که تحریمها برداشته شود و راه برای برگشت به برجام باز شود؟
تا اینجا رفتار ترامپ دوگانه است؛ از یک سو حرف از مذاکره میزند و از سوی دیگر تهدید و حتی تهدید نظامی وجود دارد. یعنی ترامپ یک برنامه قابل اعتمادی را هنوز عرضه نکرده است. در گذشته نیز، همین ترامپ برجام را پاره کرد و سردار سلیمانی را همراه با ابومهدی مهندس به شهادت رساند. در واقع، او سابقه خوبی ندارد که بتوان به حرف او اعتماد کرد.
نگاه دومی که در مورد ترامپ در نظام بینالملل وجود دارد و ترامپ به آن مشهور است این است که او اهل جنگ نیست، چون تاجر است و بیشتر اهل معامله است. حالا این دیگر هنر مذاکره کنندگان ایرانی است که بتوانند با این دو نگاه با او برای رفع تحریم، تجارت یا بر طرف کردن تهدید نظامی مذاکره کنند.
اسرائیل شر مطلق است و ترامپ از این شر مطلق حمایت میکند
حضور اسرائیل و صهیونیزم در منطقه نیز موضوع بحرانی است که ترامپ از آن حمایت میکند؛ دولتی که به هیچ یک از قوانین بینالمللی عمل نمیکند و بسیار وحشی، خونخوار، کودککش و است چنانکه میدانیم ۵۰ هزار فلسطینی را به شهادت رسانده و دو سه میلیون نفر را آواره کرده، چندین هزار زخمی شدند، بیمارستانها و مدارس را بمباران کرده است. خلاصه آنکه اسرائیل و صهیونیزم، شر مطلق است و ترامپ از این شر مطلق حمایت میکند و به آن امکانت و تجهیزات میدهد. این نکته نیز باید مورد بررسی قرار بگیرد که چطور میتوان از آن عبور کرد.
دولت برای پیشبرد مذاکرات و رفع تحریم ها، کاسبان تحریم را خلع ید و خلع سلاح کند
در ارتباط با صحنه سیاست خارجی که به آن اشاره کردید به نظر میرسد شرایط غیرقابل پیش بینی است. اما اگر در عرصه داخل اگر دولت بخواهد دست به اصلاحات و به تعبیری یک جراحی بزند باید روی چه نقاطی، مناسبات و ساختارهایی دست بگذارد؟
در داخل، گروهی عنوان کاسبان تحریم را دارند. منافع این گروه در آشفتهبازار است. آنها در چنین شرایطی است که میتوانند به منافع خود دست پیدا کنند؛ منافع زیادی هم دارند و لذا راضی به از دست دادن این منافع نیستند؛ بنابراین کارشکنی میکنند. برای نمونه، وزیر اقتصاد دولت را استیضاح کردند تا دولت بیثبات شود. این گروهها به فکر منافع خود هستند. اگرچه تعدادشان کم است، اما قدرت عملیاتی آنها زیاد به نظر میرسد؛ پشتوانههایی هم دارند؛ بنابراین دولت باید اینها را خلع ید و خلع سلاح کند تا بتواند در مذاکره، رفع تحریمها و مسائل دیگر قدم بردارد.
قانون برنامه بودجه سال ۱۴۰۴ برای دولت قانون مطلوبی نیست
در مورد ساختار اقتصادی چطور؟ به جز گروههایی که مانعاند، خود ساختارهای اقتصادی هم معیوباند.
در قانون بودجه برای دولت منابعی تعیین و مشخص شده است. این منابع یا مثلا از محل فروش نفت است یا از محل داراییهای دولت. مالیات هم بخشی از این منابع است. دولت نمیتواند برخلاف قانون بودجه رفتار کند بلکه باید آنچه که در این قانون آمده را عمل کند. اما در قانون بودجه هزینه و درآمد متعادل نیستند؛ یعنی ارقامی بهعنوان هزینه آمده که بسیار بیشتر از منابع دولت است. بخشی از منابع درآمدی صوری است و بخش دیگری از آن مثل مالیات، قیمت خودرو و … فشار بر روی مردم است. اینها باعث فشار بر مردم، افزایش تورم و گرانی بیشتر و در نتیجه کوچکتر شدن سفره مردم میشود.
خلاصه آنکه قانون برنامه بودجه سال ۱۴۰۴ برای دولت قانون مطلوبی نیست که بتواند با آن تکالیفی که برعهده دارد را انجام دهد. همانطور که گفتم یکی از نیازهای جدی کشور بحث سرمایه و سرمایهگذاری است و وقتی منابعی نباشد و یا روی مردم و اقشار مستضعف فشار بیاورد، برخلاف اهداف دولت یا نظام جمهوری اسلامی است. در صورتی که نظام برای مردم آسایش و رفاه میخواهد.
بعد از برکناری وزیر اقتصاد، قیمت دلار بالا رفته یعنی وزیر در کاهش ارزش پول ملی نقشی نداشته است
با توجه به اینکه شش، هفت ماه از روی کار آمدن دولت گذشته، تا الان این ماه عسل تمام شده، فکر میکنید با این ترکیب و با این روشی که دولت پیش گرفته میتواند به این اهداف دست پیدا کند یا آنکه نیاز جدی به تغییراتی در دولت وجود دارد تا نوعی تجدید قوا برای انجام این اصلاحات صورت بگیرد؟
ثبات یکی از عوامل موفقیت در مدیریت است. اگر در مدیریت ثبات وجود داشته باشد دولت میتواند موفق شود و برنامههای خود را اجرا کند. الان هدف گروه مخالف بیثبات کردن دولت است. مهمترین کاری هم که آنها در حوزه داخلی-اقتصادی و خارجی انجام دادند، استیضاح آقای همتی وزیر اقتصاد بود و دیگری کنار زدن آقای ظریف. الان وزارت اقتصاد مسئول و ثبات ندارد و همه منتظر هستند ببینند چه کسی وزیر میشود. بالاخره مخالفان حوزه اقتصادی را بیثبات کردند که آثاری منفی گرانی، تورم و … برای اقشار مستضعف در پی داشته است. حتی از زمانی که وزیر را کنار گذاشتهاند به قیمت دلار هم اضافه شده است و این نشان میدهد که وزیر اقتصاد در گران شدن قیمت دلار و کاهش ارزش پول ملی نقشی نداشته است.
در حوزه خارجی هم به بهانههای الکی حضور آقای ظریف را منع کردند. در صورتی که ظریف یک شخصیت بینالمللی است و نظام بینالملل بر روی او حساب میکند. اما او را حذف کردند و او دیگر نمیتواند مثل قبل در برداشتن تحریمها و کمک به ورود سرمایه گذاری خارجی تاثیر داشته باشد؛ بنابراین مخالفین، به صورت حسابشده دولت را بیثبات کردند.
https://www.pgnews.ir/?p=247668