امید زاهد | پژوهشگر بنیاد ایران شناسی شعبه بوشهر
استاد سید کوچک هاشمی زاده (1403-1324) از فرهنگیان و اندیشمندان وارسته، ادیبی متواضع و اندیش ورزی خلاق و نوآور، نویسنده و پژوهشگری گرانمایه و چیره دست و خالق آثار گرانبهایی درباره زبان و ادبیات پارسی به ویژه دستور زبان، لغت و گویش دشتی، ایران دوست و بوشهرشناسی عالی مقام، دارای شخصیت ممتاز علمی و برجسته، فاضلی فرهیخته و نجیب و مردمدار و پایبند به اصول اخلاق و معرفت و معنویت و از تبار سادات خوشنام و جلیل القدر شهرستان دشتی بود.
ایشان به واسطه حضور در مجالس و محافل مذهبی (روضه خوانی) و ادبی (با حضور علما و ادبا) مبادی آداب، سخنور و سخن شناس، تاریخ دان و خوش بیان، اهل دل و مطایبه و دارای ملاحت گفتار و دارای خطی خوش و کلامی آهنگین بود. استاد هاشمی زاده به زبان های انگلیسی، فرانسه و عربی تسلط داشت.
در مدارس و دبیرستانهای خورموج (مدرسه ادب 4 سال)، بندر دیر و تهران (دبیرستان فاطمیه) و برخی سازمان و نهادهای دولتی به تدریس زبان انگلیسی، تاریخ اسلام، تاریخ و جغرافیا، علوم اجتماعی و دینی اشتغال داشت. او به مدت 12 سال نیز مدیر دانشسرای شهر خورموج بود.
زندگی و تحصیلات علمی
هر آنکس ز دانش برد توشهای/ جهانی است بنشسته در گوشهای
سید کوچک فرزند آقا سید مصطفی روضه خوان، اهل منبر، ذاکر اهل بیت و شاعر(با تخلص محزون ) و بیبی زهرا حسینی حافظ قرآن کریم بود که در دوم مرداد 1324 در محله قدیمی شهر خورموج (شهرستان دشتی استان بوشهر) دیده به جهان گشود. خانهی پدریاش در کنار مسجد قدیمی میرزای خورموج واقع بود. پدرش از قریب 11 سالگی با توجه به استعداد ذاتی که داشت روضه خوانی را آغاز کرده بود و به روستاهای اطراف از جمله سرمستان و آبدان میرفت و روضه میخواند.
مخارج زندگی خانوادهاش اندکی از محل روضه خوانی پدر و نیز ثمر چند بن نخل که وقف امام حسین (ع) بود، تامین میشد. سال 1330 در مکتب خانه ملا محمد حسن نصیری – که دارای خطی زیبا بود – قرآن را ختم کرد و یکسال بعد (سال 1331) به مدرسه ادب (مدرسه ابوذر غفاری امروزی) در زادگاهش راه یافت و دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در آنجا گذرانید.
آقا سید کوچک از همان دوران کودکی پای منبر پدرش شاهد و شنوای گفتگوهای روضه خوانان پیش خوان و خاتم در مجلس بود و می دید که چگونه کم تجربهها در روضه خوانی از صدر منبر در فراز و فرود هستند و نیز حضور در مجالس مذهبی و بعدها ادبی خورموج موجب شد تا علاوه بر برانگیختن شور و شوق آموختن، وی بتواند بر سطح دانش و آگاهی خود بیفزاید و به مرتبهای برسد که حتی عدهای بر او رشک برند!
با امکانات کم آن روزگار و استفاده از نور چراغ چشم استاد کم سو شد و به ناچار عینک برچشم نهاد. با وجود این هیچ گاه از آموختن و یادگیری و خواندن غافل نبود. 19 بهمن 1345 با حاجیه سیده زهرا رضوانی ازدواج کرد و خطبهی عقدشان را نیز آیت الله سید مصطفی حسینی دشتی خواند و یکسال بعد در اتاقکی در منزل پدری زندگی مشترک خود را آغاز نمودند.
سال 1342 برای گذراندن مقطع دبیرستان (متوسطه دوم) وارد دبیرستان سعادت بندر بوشهر شد و از کلاس درس و بحث دبیران با دانش و فرهیخته آن روزگار همچون حسین علی کتیبه و مجید معمار صادقی، کرامت الله ثابتان فدایی (زبان انگلیسی)، مستوفی (تاریخ)، احمدی پور(ادبیات)، مظهر عباسی و عصفوری (شیمی و فیزیک)، قزلباش(رسم فنی) بهرهمند شد. او در دوران دبیرستان با آقایان: ایرج صغیری، عبدالحسین احمدی ریشهری، رمضان امیری و حسن زنگنه همکلاس بود.
آقای هاشمی زاده برای اسکان در بندر بوشهر با مشکلات زیادی روبرو شد از جمله اینکه مجبور بود مدتی در ساختمان درمانگاه قدیم (بیمارستان فاطمه زهرا سابق) شبها را به صبح برساند و تا پیش از آمدن بیمار و پزشک و پرستار وسایل شخصی اش را به سرایدار تحویل دهد!
در دوره دبیرستان به واسطه خط خوش مورد توجه منوچهر بیضایی مدیر وقت دبیرستان سعادت قرار گرفت و امور دفتری را از جمله نوشتن ریز نمرات و پاک نویس نامهها را به وی سپردند. جالب آنکه به سبب همین خط خوش در دهه 1340 در اردوی رامسر به سرپرستی منوچهر آتشی- شاعر و چهره ماندگار ادبیات ایران – خطاط اردو بود.
سال 1345 از دانشسرا بوشهر فارغ التحصیل شد و بلافاصله به استخدام آموزش و پرورش درآمد و برای تدریس به روستای فقیه حسنان رفت. کلاس های درس مدرسه در آغازین روزهای معلمی برای کسی که عاشق این شغل بود، روزهای خاطره انگیزی به شمار میرفت. از پرسشهای دانش آموزان برای امتحان کردن معلم تازه وارد و تا نکتهدانی و اصلاح تلفظ کلمات که استاد هاشمی زاده از همه آنان پیروز و سربلند بیرون میآمد و شگفتی ساز میشد!
او سه نکته را برای خودش بر سر کلاس درس سرمشق قرار داده بود. اول آنکه همواره با نوشتن نام خدا بر روی تخته سیاه درس را آغاز می کرد. دوم بلند صحبت کردن در کلاس درس و سوم احترام به دانش آموزان هنگامی که سئوالی را مطرح می کردند.
عشق به فراگیری زبانهای خارجی (عربی، انگلیسی و فرانسه)
او زبان عربی را در مکتب خانه و خانه پدری فرا گرفت. در این میان عشق و علاقه استاد به زبان انگلیسی هم جالب توجه بود. او با تدریس خوب محمد گنجور دبیر کلاس هفتم به این درس علاقمند شد. نمره انشای استاد همواره بیست بود. وقتی همه بچه ها مشغول بازی و تفریح می شدند او با تمرین خط خود را مشغول می داشت.
سال 1350 در کنکور سراسری دانشسرای عالی (تربیت معلم امروزی) که در بندر بوشهر برگزار شد، شرکت کرد و از میان حدود 700 نفر شرکت کننده در رشته زبان انگلیسی قبول شد. به ترتیب استاد هاشمی زاده نفر اول، با اختلاف 6 نمره از نفر دوم اسماعیل نبی پور (پدر پروفسور نبی پور) و نفر سوم نیز خانم ماه سیما اشرف شد. از استادان ایشان در دانشسرای عالی تهران: آقایان فلیپ دورتی، جریس استرین، رضا براهنی، دکتر سید احمد رنجبر، فریدون حجتی و… بودند. او سال 1354 از دانشگاه فارغ التحصیل شد.
استاد هاشمی زاده همواره به دنبال یادگیری بود. روزی در کلاس درس فرانسه از اصطلاح «اوژوغ دویی» می پرسد. در آغاز استاد اظهار بی اطلاعی می کند و استاد دیگرش می گوید: یعنی آن روزی که ما در آن هستیم. به قول همان استاد فرانسه، آقای هاشمی همیشه در آزمون ها «پت فت» بود یعنی غلط نداشت.
در خاطرات استاد آمده است که وقتی در بیمارستانی در تهران بستری بود در آنجا پرستارش خیلی به امورات استاد توجهی نداشت، استاد او را مورد خطاب قرار می دهد که آیا نخستین پرستار زن جهان را می شناسی؟ وقتی اظهار بی اطلاعی کرد، استاد داستان خانم فلورانس نایتینگل یا همان بانوی چراغ بدست را برایش به زبان انگلیسی می خواند! همین باعث می شود پرستار به خدمت استاد بشتابد!
عشق به کتاب و کتابخانه
از همان کودکی در خانه پدری کتابخانه قدیمی وجود داشت. که همواره می توانست از آنان بهره ببرد. جالب آنکه کتابفروش دوره گردی هم به خانه شان می آمد و کتابهایی که پدرش نیاز داشت از او خریداری می کرد. همراه پدر در مجالس مذهبی و ادبی شرکت می کرد و آقا سید کوچک هم همراه او بود.
حضور در کتابخانه دبیرستان سعادت، دانشسرای عالی تهران که کتابخانه اهدایی استاد عبدالعظیم قریب بود، و کتابخانه بنیاد ایران شناسی شعبه بوشهر و … او را همنشین همیشگی کتاب و مطالعه ساخته بود.
استاد هاشمی زاده با عشق و علاقه ای فراوان بیش از 5 هزار جلد کتاب را در کتابخانه شخصی خود گردآوری کرد که خود گنجینه ای از تاریخ و علم و ادب این سرزمین است. او با حاج عبدالرحیم علی باشی (کتابفروشی سبحان) مراوده و دوستی داشت و طرف اعتماد علیباشی بود به طوری که کلید انبار کتابش را به استاد هاشمی زاده می داد.
طبق وصیت استاد فرزندانش حافظ کتابخانه اش خواهند بود و مراجعین به شرط رعایت امانت می توانند از کتابخانه بهرهمند شوند.
یک خاطره جالب؛ این سید کوچک ماست!
استاد تعریف می کند روزی حاج عباس امینی تاجر محل در عید قربان مجلسی تدارک دیده بود که در آن بخشدار، فرماندار، فرمانده ژاندارمری، رییس گمرک و سایر مقامات و بزرگان محلی گرد آمده بودند. حاضران در جلسه با پرسش های پیاپی از صبح تا حوالی ظهر استاد را در زیر باران پرسش های خود مشغول داشتند! یکی از حاضران می گوید این همه شما پرسیدید و استاد پاسخ گفت حالا اجازه دهید استاد هم بپرسند و شما پاسخ بگویید.
استاد هاشمی زاده یک سئوال بیشتر نپرسید و همگان در جلسه خاموش شدند و کسی پاسخی نداشت و استاد خود پاسخ را گفت. در همان مجلس دوستی گفته بود: این سید کوچک ماست و سید بزرگ ما هنوز نیامده است!
همنشینی با علما و ادبا
در منطقه ادب پرور و علم دوست خورموج و اطراف آن مجلس و محفل نشینی چه مذهبی و چه ادبی و نیز خواندن اشعار شاهنامه و نیز مبادلات افکار و دانش اندوزی رسمی دیرینه بوده است. استاد هاشمی زاده هم با بسیاری از این بزرگان از جمله با حاج علی مرادی، میرزا محمود حامدی، سید مصطفی بهزادی، ایرج اسدی و… حشر و نشر داشت. با برادران دیری (میرزا احمد، میرزا علی و میرزا عباس) ارتباط صمیمانهای داشت. آن سه برادر باسواد و خوش خط بودند و مجلس و محفل آنان ضمن گفتگوهای علمی و ادبی با نوای شروه عباس هوشمند – پدر علی هوشمند شاعر- گرم میشد.
گفتنی است در زمانی که استاد هاشمی زاده مشغول تحصیل در دانشسرای عالی تهران بود، روزی به دعوت دوستی به خانه علی دشتی می رود و آنجا از نزدیک استادان: سید جعفر شهیدی، محیط طباطبایی و فضل الله خواجه نوری و نیز ابوالقاسم انجوی شیرازی را ملاقات میکند.
استاد هاشمی زاده اشاره دارد به اینکه در زمانی که مرآت وزیر وقت فرهنگ در دوره پهلوی اول بود دست به ابتکاری تازه زد و افرادی که به نوعی خدمات فرهنگی به جامعه داشتند نشان های علمی داده می شد و این نشان ها گویای موفقیت شان بود. در استان بوشهر: حاج سید محمد طاهر شفیق شهریاری نشان درجه 1 علمی، میرزا محمود حامدی و حاج سید محمد صادق نبوی نشان درجه 2 علمی و سید علی اکبر بهزادی نشان درجه 3 علمی داشتند.
دوران بازنشستگی
استاد هاشمی زاده سال 1372 به عنوان مدیر نمونه برگزیده شد. او با کسب امتیازهای برتر به دعوت وزارت آموزش و پرورش اسفندماه 1372 به کشور آلمان سفر کرد.
هدف از این سفر آشنایی با نحوه آموزش و پرورش در شهرهای آن کشور بود. سالهای 1373 و 1375 به ترتیب مادر و پدرش مسافر دیار باقی شدند و آقا سید کوچک با معلمان آغازین خود وداع کرد، وداعی تلخ و ناگوار! و سال 1375 استاد از اداره آموزش و پرورش رسماً بازنشسته شد.
در کتابخانه بنیاد ایران شناسی شعبه بوشهر
نگارنده (امید زاهد) سال ۱۳۸۱ به افتخار شاگردی استاد هاشمی زاده در کتابخانه ایران شناسی شعبه بوشهر در آمدم. حاج آقا نبوی که خدایش بیامرزاد در روز اول شروع به کارم گفت برو در کتابخانه مشغول شو و ببین هر کاری که آقای هاشمی زاده انجام می دهد همان ها را انجام بده. در کتابخانه، استاد چنان مشغول به خود و کتاب بود که به معنای واقعی در دنیای کتاب غرق می شد. نگاه نافذ و گرمای کلام و اصالت و نجابت در چهره اش هویدا بود. مرا به گرمی پذیرفت و راهنمایی ها و رهنمودها نمود.
کتابخانه را به زحمت و کوشش فراوان ساماندهی کرده و کتابها براساس موضوعی چیدمان شده بود و عجیب آن بود وقتی شخصی به کتابخانه مراجعه می کرد در چشم بهم زدنی کتاب مورد نظر را در میان بیش از ۲۰ هزار جلد کتاب می یافت و این تنها حافظه قوی و هوش سرشار استاد را نمایان می ساخت.
سحرگاهان خودش هر روز مسیر خورموج تا بندر بوشهر به صورت عبوری طی می کرد و در کتابخانه مشغول می شد و گاهی تا عصر هم پاسخگوی مراجعین بود. عادت داشت حدود ساعت ۹ صبح نسکافه ای خودش تهیه می کرد و با بیسکویت می خورد. لحظه ای در کتابخانه بیکار نمی نشست. یا مشغول خواندن بود یا نوشتن.باید بگویم بیشترین سود و فایده را دانشجویان می بردند آنان که تحقیق و پژوهش و یا پایان نامه ای داشتند. در کوتاه ترین زمان ممکن به منابع مورد نظر رهنمون می شدند. استاد هاشمی زاده به واقع کتابداری دانشمند و خردورز و البته متواضع بود. روزهای خوش در کنار استاد بودن به سرعت سپری شد و به دلایلی استاد کتابخانه را ترک کرد و مدتی هم روزگارش در کتابخانه دانشگاه خورموج و نیز تدریس درس های تاریخ اسلام برای چند ارگان و سازمان سپری شد. ولی استاد لحظه ای از کتاب و تحقیق و پژوهش غافل نبود.
آثار چاپ شده
استاد هاشمی زاده از اینکه می دید از واژه های اصیل و پارسی باستان و پهلوی ساسانی رایج در گویش دشتی در هیچ یک از فرهنگ لغات فارسی، یادی و نامی برده نشده است، حسرت می خورد و بر آن شد تا بر طبق فرهنگ بزرگ سخن دکتر حسن انوری، واژه گویش دشتی را که در حالی فراموشی است ثبت و ضبط نماید و بیشتر دغدغه او نیز استفاده و به کارگیری واژه ها در گفتگوهای بین مردم بود. او همواره در نوشتن علم و تاریخ نگاری، داشتن تعصب را مردود می شمرد.
انتشار کتابهایش به قول دکتر حمیدی علاوه بر روزگار نامساعد، به دلیل تواضع بیش از حد خود استاد بود. دکتر حمیدی معتقد است برای چاپ آثار استاد بنیادی لازم است تا همه آثار را منتشر کند. هر چند سالها پیش دکتر مهاجرانی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد آقای خاتمی قول انتشار کتابهایش را داده بود با این شرط که نام شخص دیگری هم در کنار نام استاد بر روی جلد کتاب باشد و البته استاد نپذیرفته بود. با وجود این روزی به یکی از دوستانش گفته بود “من دشمنی دارم که نمی گذارد آثارم دیده شود و آن هم عمر من است گویا نوشته های من بعد مرگم چاپ خواهند شد”.
با وجود این کتاب های زیر با همت و پایمردی و کوشش جناب حمید زارعی رییس محترم اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان دشتی و همکارانش به زیور طبع آراسته گردید، که در این راستا پشتیبانی و حمایت ایشان موجب همه گونه سپاسگزاری است.
1- بنیادهای دستور گویش دشتی، تهران، نشر علم و دانش، 1397.
2- فرهنگ واژگان گویش دشتی (4جلدی)،
آثار منتشر نشده
فرهنگ لغات متشابه، مجموعه یادداشت ها، سیمای دشتی، یادداشت های پراکنده، هزار و یک معما، دفتر نوحه ها، دفتر تعزیه و شبیه خوانی، سفرنامه حج، سفری به آلمان، مجموعه ضرب المثلها و… .
سخن آخر
یکی از دغدغه های استاد هاشمی زاده، نسل جوان بود و آنان که عشق وطن در دل دارند و به عشق تعالی فرهنگ منطقه مشغول تلاش و کوشش هستند و اینکه هرگز نباید ناامید شوند.
برایش فرقی نمی کرد واژه پارسی باشد، فرانسه و عربی و انگلیسی باشد او فقط به یادگیری بیشتر با شوق و ذوق می اندیشید. او تا آخرین لحظه عمر خویش خود را شاگرد می دانست و این است راز ماندگاری او در آسمان علم و ادب جنوب ایران! چه خوب بود به پاس یک عمر تلاش های علمی و فرهنگی استاد، روزی را در تقویم استان بوشهر از جمله در روزهای کتاب و کتابخوانی و یا کتابدار به احترام و گرامی داشت یاد و خاطره او ثبت نمایند. هر چند جایگاه و مزارش در دلها جاویدان است… .
بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی در سینه های مردم عارف مزار ماست (مولوی)
منبع این نوشتار با دخل و تصرفی چند از کتاب ارزشمند گفتگو با استاد سید کوچک هاشمی زاده و نیز مشاهدات نگارنده استخراج، تهیه و تدوین شده است. برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به کتاب:
همنشین واژه ها (زمانه و زندگی استاد سید کوچک هاشمی زاده)، به کوشش غلامرضا قربانی مقدم، حسین ریشهری نژاد و حمید زارعی، قم؛ نشر نگاه آشنا، سال 1400.
در این زمینه
سیدکوچک هاشمیزاده؛ احیاگر گویش دشتی
«سید کوچک هاشمیزاده» در خانه ابدی آرام گرفت + تصاویر
8 نظر
باسلام
عالی بود.
یادش گرامی
دست شما درد نکند.خیلی خوب بود
دانشمندی تکرار ناپذیر
عالی بود درود بر نگارنده چیره دست هم استانی
باسلام
من همان سالهای دهه 80 بیشتر مواقع هنگام آمد و رفت از خورموج به بوشهر همراه ایشان بودم همیشه بحث ادبی مخصوصا در مورد گویش دشتی مطرح می نمود و از همه نظر می خواست خیلی از لحاظ علمی بالا و بی ادعا بودند
خداوند او را بیامرزد
درود بر دوست خوش اخلاق و خوش قلم عزیزم
مطلب تان عالی است. خدا رحمت کند اموات شما
سپاس از نگارنده
نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما
و استاد هاشمی زاده عاشق بود،عاشق کتاب و علم
جا داشت بنیاد بوشهر شناسی مراسم ختمی برای مرحوم برگزار می کرد