محسن صالحیخواه
حادثه تلخ قتل امیرمحمد خالقی درمیان، دانشجوی ۱۹ ساله کنار کوی دانشگاه، حسین سیمایی صراف وزیر علوم را در معرض توجه قرار داد. پس از پروژه بازگرداندن و جبران بخشی از اخراج اساتید و دانشجویان در فاصله سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ و تمام خسارتهایی که وزیر علوم پیشین به این نهاد زد، حادثه کوی دانشگاه و مدیریت پیامدهای آن تا امروز بزرگترین مسئلهایست که وزیر علوم با آن مواجه شده.
سیمایی صراف در این قضیه خوب عمل کرد. نه از قبول مسئولیت جاخالی داد، نه گردن دیگران انداخت. صبح شنبه هم از اتفاقات باخبر نشد. پس از سالها اولین وزیری بود که با صراحت گفت هیچ طرف دیگری غیر از دانشگاه نمیتواند برای دانشگاه تصمیم بگیرد. سعی کرد شفاف باشد و جلوی بحرانی شدن یک حادثه را بگیرد. چند دستور درباره تامین امنیت دانشگاهها در سراسر کشور صادر کرد و خواسته یا ناخواسته نشان داد که این معضل نه فقط مربوط به اطراف دانشگاههای تهران – از تربیت مدرس تا تهران و شریف – بلکه در بسیاری نقاط دیگر نیز وجود دارد. برای خانواده قربانی وکیل گرفتند. از اول پای کار آمد و سعی کرد موضوع را مدیریت کند.
همه اینها صحیح است و من هم با آن موافقم. اما وزیر علوم کار ویژهای انجام نداد. اصلاً انتظار نداشتیم که بخواهد جادو کند. انتظار داشتیم وظیفه خود را انجام دهد که تا اینجا کارش را انجام داد و البته باید دید صرفاً نمایش بود یا واقعا دستورها پیگیری میشود و به نتیجه میرسد. این بخش از ماجرا را زمان مشخص میکند. زمانی به فکر فرو میرویم که تمجیدهای عجیب و غریبی از سیمایی صراف در فضای مجازی به خصوص توئیتر انجام میشود. تمجیدهایی که خواه یا ناخواه این فکر را به ذهنمان میآورد که آیا پروژهای برای تمجید اغراقآمیز از وزیر علوم کلید خورده؟ چون از هر طرف که نگاه میکنیم، سیمایی صراف فقط وظیفه خود به عنوان عالیترین مقام در حوزه آموزش عالی کشور را انجام داده و نه حتی ذرهای بیشتر. برای این که بدانیم او وزیری مسئولیتپذیر است و کیلومترها با محمدعلی زلفیگل وزیر علوم پیش از خود فاصله دارد، نیازی به این کارها نیست.
طراحی یک پروژه رپورتاژ آگهی برای تمجید از وزیر علوم یک حدس است. شاید من کمی به این فضا بدبینم. ممکن است این قدردانیها خودجوش باشد. اما فضایی که ایجاد شده، احتمال صحیح بودن این احتمال را بالا میبرد. طراحی هشتگ، تعریفهای اغراقآمیز، وایرال شدن فیلم اظهارنظرهای او یا عکسی از حضورش در جاهای مختلف، ما را به این سمت هدایت میکند. همه میدانیم زلفیگل با نهاد دانشگاه چه کرد. شاید اصل به چشم آمدن سیمایی صراف به همین دلیل باشد که پس از وزیری مثل زلفیگل بر صندلی وزارت نشست. اگر نه، او اتفاق ویژهای را رقم نزده است. اگر پروژهای برای این موضوع طراحی شده، شخص وزیر از آن اطلاع دارد؟ امیدوارم نداشته باشد. چون اگر این اتفاق افتاده و وزیر متوقفش نکرده باشد، جای تاسف بسیار زیادی دارد.
*فرارو
https://www.pgnews.ir/?p=232661