الهام بهروزی
«از بوشهر تا یونان؛ موسیقی، نیانبان و ادبیات شفاهی» تازهترین اثر محمدرضا بلادی، پژوهشگر موسیقی جنوبی است که به بررسی بخشی از هنر و ادبیات شفاهی بوشهر میپردازد که در فرهنگ فولکلور این منطقه رد پای پررنگی دارند. وی در این اثر با کند و کاو و مداقه در قطعات موسیقی و واژههای مبهم آوازهای اهالی جنوب و قصههای دراماتیک و کهن این دیار به ریشهیابی آنها و بازنمایی اشتراکاتی که با اساطیر یونان دارند، همت گماشته است.
محمدرضا بلادی فعالیتهای پژوهشی خود را از سال ۱۳۶۸ در زمینه موسیقی بوشهر آغاز و با بهرهگیری از دیدگاههای زندهیاد محمدتقی مسعودیه و همچنین محمدرضا درویشی سعی در بازیافت و ثبت فرمهای مختلف موسیقی و آیینهای بومی بوشهر که گاه رو به فراموشی نهاده بود، کرده است.
همچنین بلادی در سال ۱۳۷۵ پروژه تحقیقاتی مردمشناسی موسیقی بوشهر را به سفارش سازمان میراث فرهنگی کشور به پایان رساند. وی افزون بر این، کتابی با عنوان «فرهنگ موسیقی بوشهر» را که در آن کلیه سازهای بومی، فرمهای موسیقی، آواها و نواهای موسیقی بوشهر، بررسی، تحلیل و ثبت شده است، به پایان رساند که در آن آوانویسی چندین ملودی اصیل بومی نیز انجام شده است.
بلادی در این سالها بهعنوان کارشناس و محقق در ساخت سریالهای مستند فرهنگی با موضوع موسیقی و فرهنگ با شبکه چهار سیما و همچنین رادیو فرهنگ همکاری داشته و تالیف و چاپ مقالات تخصصی متعددی را در جراید و رسانههای داخلی و خارجی در کارنامه هنری خود دارد. البته فعالیت هنری وی به این موارد ختم نمیشود؛ چراکه این موسیقیدان با تلفیق موسیقی بوشهری با دیگر سبکها درصدد است تا زایایی و پتانسیل بالای موسیقی این خطه را به همه گوشزد کند، از جمله فعالیتهای وی در این زمینه میتوان به تلفیق موسیقی بومی با سماع اشاره کرد.
بلادی در تازهترین گام پژوهشی خود، کتاب «از بوشهر تا یونان» را نوشته که زمستان ۱۴۰۳ راهی بازار شده است. همانطور که اشاره شد وی در این اثر به تفصیل و با ارائه سند، ضمن بازنمایی تاریخ ساز محبوب جنوبیها؛ یعنی نیانبان، به ریشهیابی قطعات کهنی چون «هلل یوس هلیوسا» و قصههای بومی و معنامندی نظیر «کره اور و باد» و ریشهیابی هنر و اساطیر جنوبی در اساطیر یونان پرداخته است.
نویسنده کتاب «از بوشهر تا یونان» در این باره به خبرنگار ایبنا گفت: در کتاب مذکور در بخشی به مبحث تاریخ و پیشینه ساز نیانبان (bagpipe) پرداختهام که با ارائه سند و دلایل کافی، تاکید کردم که قدیمیترین سند فیزیکی از این ساز مربوط به نیانبان ایرانی است. همچنین در این کتاب سیر انتقال نیانبان را از ایران به یونان و روم باستان و سپس به بریتانیا و اسکاتلند تشریح کردهام.
ریشههای یزله «هلل یوس هلیوسا»
محمدرضا بلادی در خصوص دایره موضوعی این کتاب افزود: کتاب «از بوشهر تا یونان» به موسیقی و ادبیات شفاهی بوشهر در دوره سلوکیان میپردازد؛ یعنی دوره بعد از حمله اسکندر مقدونی به ایران که معروف به دوره هلنیستی است. در این کتاب یزله «هلل یوس هلیوسا» را نیز مورد بررسی قرار دادهام و ارتباط آن را با اساطیر یونانی نظیر «هلیوس» بررسی کردهام.
این موسیقیدان و نویسنده جنوبی یادآورشد: عبارت اصلی در این یزله (هِلِّ هِلیوسا، هِلِل یوس هِلیوسا)، برای مردم بوشهر معنی مشخصی ندارد؛ هرچند بعضی تفاسیری برای آن ارائه کرده اند. برخی این کلمات را برگرفته از بعضی واژههای عربی چون «یوس» به معنی «ناامید» میدانند و برخی دیگر ریشههای آفریقایی برای آن متصورند. در این میان بعضی نیز این کلمات را صرفاً آواهایی فرض کردهاند که برای پر کردن هجاهای موسیقایی بهکارگرفته شده است. در پژوهش اخیر من، فرضیه دیگری مطرح میشود و آن، این است که این آواها در اصل اورادی است که در ستایش ایزد اساطیری خورشید در یونان باستان، هلیوس خوانده شده است و با مرور زمان کاربرد آن تغییر کرده است.
به گفته بلادی، ستایش هلیوس در بوشهر نه تنها به تاریخ این شهر و ارتباط آن با تحولات دوره هلنیستی و نفوذ باورهای اساطیری یونان به دلیل حضور بدون واسطه آنها در این شهر باز میگردد، بلکه میتواند از طریق ارتباطات دریایی این بندرنشینان، با مصر باستان نیز ایجاد یا دستکم تقویت شده باشد. میدانیم که هم مصریان و هم یهودیان هلیوس را میشناختند و ستایش میکردند.
وی تاکید کرد: این تأثیر را نمیتوان تأثیری مستقل از اندیشههای یونانی در دوره هلنیستی دانست. منابع سریانی و یونانی، پاپیروسهای جادویی، طلسمها و دعاهای یعقوب اینها را به خوبی توضیح میدهند. در این سرودهای و اوراد مذهبی، هلیوس در کنار میترا ستایش و نیایش میشود. این دعاها ترکیبی از عناصر مذهبی مصر، بابل و یونان باستان را نشان میدهند. بنابراین این احتمال تقویت میشود که اوراد مذهبی یاد شده در ستایش هلیوس، از طریق دریانوردان به فرهنگ بوشهر آن زمان رسوخ کرده باشد که یزله هم به خودی خود آیینی است برگرفته از فرهنگ دریانوردان.
نویسنده کتاب «از بوشهر تا یونان» یادآور شد: از دیگر کلماتی که غیر از «هلیوسا» در این یزله وجود دارد و محل مناقشه است، «هله» است. هله (بدون تشدید) در ادبیات فارسی به معنای «هشدار» و «آگاهباش» آمده است. هله در بوشهر و زبان محاوره و گویش محلی و همچنین نیمههای دریایی (آوای کار)، به همین معنا و گاهی به معنای تشویق به کار میرود، هرچند به نظر میرسد که تلفظ و کاربرد معنایی این واژه در موقعیتهای مختلف گاهی تغییر میکند.
وی ادامه داد: این کلمه گاهی همچون هِلّه در یزله هلیوسا، با تشدید بر روی حرف لام تلفظ میشود و گاهی همچون بعضی آوازهای کار در دریا (نیمه خوانی)، «هِله» (بدون تشدید) یا «هیله» بیان میشود. هله در هر کدام از موقعیتهای فوق، بار معنایی متفاوتی را برای مخاطب خواهد داشت.
بلادی تاکید کرد: بسیاری از آوازهای کار در موسیقی ملوانان بوشهر و خلیج فارس دارای مضامین دینی و دعاگونه هستند. در این دسته از آوازهای کار، هله قبل از نامهای مقدسی مانند الله و علی (ع) به کار میرود. لحن و بیان هله در این گونه موارد همچون «هی له» (haile؛ he:ɪle̞ )است که یادآور سلام مریم (Hail Mary) در آوازهای مذهبی مسیحیان است. این عبارت با همین شیوه بیان، در نیایشهای مخصوص هلیوس نیز استفاده میشده است.
نویسنده کتاب «از بوشهر تا یونان» سپس به تعدد واژههای مبهم در نیمه خوانی اشاره و تصریح کرد: در آوازهای دریانوردان کلمات زیادی وجود دارد که معنای روشنی ندارند، «یامال» یکی از همین موارد است. محمد المرباطی معتقد است که یامال از دو کلمه «یَم» و «اِل» تشکیل شده است، بنا به استدلال وی، یم به معنای «دریا» و ال به معنای «خدا» در فرهنگهای باستانی بینالنهرین است، از سوی دیگر یَم خود خدای سامی دریاها و پسر پادشاه خدایان اِل است. او نتیجه میگیرد که عبارت یامال به خدای دریا اشاره دارد.
بلادی بیان کرد: از دیگر موارد استفاده هله در آوازهای دریایی با تلفظی که اخیراً به آن آشاره شد (هی له)، پیش از عبارت یامال است و اگر سخن محمد المرباطی را بپذیریم و معنی یامال را خدای دریا در نظر بگیریم، هله پیش از نام مقدس دیگری همچون مواردی که پیشتر به آن اشاره شد (الله و علی) قرار گرفته است. با توجه به نسخههای پاپیروسی که در آن هلیوس (ایزد خورشید) در مصر و به زبان عبری ستایش شده است و هله پیش از آن آمده است، میتوان فرض مشابهی را مطرح کرد که هله قبل از کلماتی مانند الله، یامال و هلیوسا، از زبان عبری و از کلمه هالل (Hallel) مشتق شده است که در مقام تجلیل از این نامهای مقدس به کار میرود.
وی در تبیین واژه هالل (hælɪˈl)گفت: این واژه در حقیقت عبارتی مذهبی یهودی است که در کنیسهها در مناسبتهای عبادی خوانده میشود و در عبری به معنای ستایش است. عبارت دیگری که در همین رابطه و برای ستایش خداوند از آن استفاده میشود، عبارت «هله لویا» (Hallelujah) است که از سویمسیحیان نیز کاربرد دارد. این موارد نشان میدهد که هله واژهای مشترک در ادیان باستانی است که در میان دریانوردان بوشهر نیز گاهی با همین معنی و برای ستایش و در مقام تکریم نامهای مقدس به کار رفته است. در یزله هلیوسا نیز هله پیش از هلیوسا آمده است که خود دلیلی دیگر است در تبیین این واقعیت که هلیوسا (هلیوس) نیز نامی مقدس (ایزد خورشید) همچون سایر موارد اشارهشده در موقعیتهای مشابه (الله، علی و یامال) است.
بلادی سپس به همانندسازی هِلِّه (Helle) شخصیت اساطیری یونان در ادبیات شفاهی بوشهر اشاره و تصریح کرد: در ادبیات شفاهی بوشهر داستانی به نام «کُرّه اُور و باد» وجود دارد که به نظر میرسد حاوی نکات بسیاری است که حکایت از تاثیر اسطوره یونانی هله بر آن دارد.
وی سپس به تشریح و تعریف این اسطوره یونانی پرداخت و در این باره گفت: در اسطورههای یونانی، فریکسوس (Phrixos) و هله (Helle) فرزندان نِفِله (Nephele)، الهه ابر و آتاماس (Athamas) پادشاه بوئوتیا هستند. پس از مدتی آتاماس نِفِله را رها کرد و با اینو (Ino)، دختر کادموس ازدواج کرد که از او نیز صاحب دو فرزند شد. هله و برادرش مورد تنفر نامادری خود (اینو) قرار گرفتند، پس اینو نقشهای برای خلاص شدن از شر آنها تدبیر کرد. او به زنان دستور داد که دانهها را قبل از کاشت برشته کنند تا جوانه نزنند، پس قحطی کشور اورخومنوس را فراگرفت. آتاماس مردانی را به دلفی فرستاد تا دلیل آن را از اوراکل، پیر دانا بپرسند؛ اما «اینو» به فرستادگان رشوه داد، تا آنها به دروغ بگویند که اوراکل میخواهد فریکسوس قربانی شود تا قحطی پایان یابد. نفله، مادر هله و فریکسوس، از ماجرا باخبر شد و پیش از اینکه نقشه شوم اینو عملی شود و فریکسوس را قربانی کند، قوچی طلایی را که میتوانست پرواز کند، به یاری فرزندانش فرستاد. هله و فریکسوس بر پشت قوچ نشستند و قوچ پرواز کرد و از آنجا دور شد؛ اما به ناگاه هله از پشت قوچ به پایین نگاه کرد، تعادل خود را از دست داد و در دریایی سقوط کرد که از آن پس به دریای هله (Hellespont) شهرت یافت. گفته میشود هلسپونت نام باستانی داردانل است.
بلادی در توضیح قصه بومی «کُره اُور و باد» که از قصههای محبوب بوشهری است، بیان کرد: در این قصه فولکلور، حیوانی نقشآفرینی میکند که شبیه اسب است اما پرواز میکند و میتواند حرف بزند. این اسب پرنده «کرّه اُور و باد» نام دارد. این حیوان جادویی متعلق به حسن پسر پادشاه مشرق زمین است که او را بسیار دوست میدارد. در این داستان، نامادری حسن، در نقشهای قصد انتقام گرفتن از او را دارد. پس فکر میکند تا ترتیبی دهد که اسب پرنده حسن کشته شود. نامادری تظاهر به بیماری میکند و به پزشک مخصوص دربار رشوه میدهد تا به شاه بگوید تنها راه درمان همسرش خوردن سوپی از گوشت «کُرّه اُور و باد» است.
وی ادامه داد: «کره اُور و باد»، حسن را از این نقشه شوم آگاه میکند و حسن مطلع میشود روزی که او به مدرسه میرود، قرار است «کُرّه اُور و باد» کشته شود. در روز موعود حسن به موقع میرسد و از پدرش میخواهد که برای آخرین بار سوار «کُرّه اُور و باد» شده و پرواز کند که شاه نیز موافقت میکند. حسن پس از سوار شدن بر جانور به سوی غرب پرواز کرده و دور میشود. سرانجام حسن در داستانی طولانی با دختر پادشاه مغرب زمین ازدواج میکند و ادامه داستان…
این موسیقیدان و پژوهشگر جنوبی در خصوص وجه مشترک این قصه بوشهری با اسطوره هله توضیح داد: «کُره اُور و باد» به معنای فرزند ابر و باد است (کُرّه: فرزند، اور: ابر و باد: باد) و از طرفی هله نیز فرزند الهه ابر (نفِله) و آتاماس (پسر آیولوس خدای باد) است. به بیان دیگر، هله مانند «کُرّه اُور و باد» فرزند ابر و باد است. شباهت دیگر، در کنار شباهت شکلی و ساختاری داستان، حیوان پرنده و سخنگویی است که در هر دو داستان وجود دارد، با این تفاوت که در داستان بوشهری، حیوانی که پرواز میکند خود فرزند ابر و باد است در حالی که در اسطوره یونانی حیوانی که برای نجات فرزند ابر فرستاده شده است، قادر به پرواز کردن است.
وی یادآور شد: نکته آخر در این مقایسه، محل سقوط هله فرزند نفِله است که به دریای هله معروف شده است. هرچند که بر اساس اسطورههای یونانی این دریا در واقع تنگهای است باریک، در شمال غربی ترکیه امروز که دریای اژه را به دریای مرمره پیوند میدهد، اما جالب است که بدانیم در نزدیکی بوشهر، جایی که رودخانه باستانی هِلّه (heːlle̞) به دریای خلیج فارس میریزد نیز به دریای هِلّه شهرت دارد. موارد یاد شده نمونههایی است از بومیسازی اسطورههای یونانی در در فرهنگ عامیانه بوشهر که در طول تاریخ شکل گرفته است.
منبع:خبرگزاری کتاب