خلیج فارس:در نشست مطبوعاتی، آقا کریم با کاپشن سفید و خوش طرح پرسپولیس روبروی ما نشسته بود. این سومین یا چهارمین باری بود که او را در نشست مطبوعاتی او را به عنوان سرمربی پرسپولیس از نزدیک میدیدیم. آدمی که اصولا علاقه چندانی به گفتوگو و حرف زدن و روی آنتن بودن ندارد. اگرچه خودش هم در زمانی میزبان یک برنامه اینترنتی بود و در نقش مصاحبه کننده هم فرو رفته بود.
او با صورت اصلاح نشده که احتمالا به دلیل مشغله بیشترش در این مدت بود، صدایش را صاف میکرد تا به سوالات خبرنگاران پاسخ بدهد. دقایقی از برد پنج گله و نفسگیر پرسپولیس میگذشت و آقا کریم بدون اینکه تغییری در چهرهاش ایجاد بشود به صندلی تکیه داده بود.
وقتی مصاحبه شروع شد خبرنگاران به تغییرات نسبت به دوره سرمربیگری گاریدو و باز شدن زنجیر از پای پرسپولیس پرسیدند و آقا کریم هم متواضعانه به این سوالات پاسخ داد. او همچنین با اولین سوال موضعش را درباره سرمربیگری را مشخص کرد و اعلام کرد قرار نیست صندلی سرمربیگری پرسپولیس به نفع خود اشغال کند.
اینجا بود که احساس کردم باید حرفی بزنم و چیزی به او بگویم؛ بنابراین دستم را بالا بردم و در بین سوال کنندگان قرار گرفتم. به آقا کریم گفتم: ” شما بارها پیشنهاد سرمربیگری پرسپولیس را رد کردید. اما دلیل آن همچنان نامشخص است. اما شما تمامی مولفههای حضور روی نیمکت را دارید. بازیکن ملی با سابقه بالا، حضور در سطح اروپا و لژیونر شدن، سابقه طولانی مدت در پرسپولیس و اقبال عمومی و هواداری از سوی پرسپولیسیها و از حیث مدرک مربیگری هم مدارج را طی کردهاید. واقعا چرا قبول نمیکنید؟ ”
نگاهم به شماره شش سابق پرسپولیس بود، اسطوره دوست داشتنی فوتبال ایران و مردی که شاید کمتر فوتبالیستی توانسته در ارتفاعی که او توانسته به آن برسد، پرواز کرده است. ستاره جوان تراکتور در همان ابتدای دهه ۱۳۷۰ که با دو انتقال به کشاورز و پرسپولیس تمامی رکوردهای نقل و انتقالات را جابجا کرد. آقا کریم البته پرندهای بود که در قفس فوتبال ایران جا نمیشد و بنابراین بعد از جام ملتهای آسیا بالها را گشود و راهی آلمان شد تا در تیم آرمینیا بیلفد توپ بزند. تیمی که در همان سال با دایی و کریم به دسته پایینتر سقوط کرد تا کریم باقری بهمراه این تیم و در پستهای مختلف در دسته پایین آلمان کار را ادامه بدهد.
اما در شرایطی که گفته میشد بایرن مونیخ به دنبال آقا کریم است، او آلمان را به مقصد انگلیس ترک کرد و بعد از آن هم کمی بی حوصله، با یک پرواز مستقیم لندن بارانی را به مقصد امارات ترک کرد تا در تیم النصر مدتی به میدان برود و پس از آن هم وقت بازگشت دوباره به پرسپولیس و حضور در جمع سرخها و کسب افتخارات تازه که مهمترین آنها به قهرمانی نوستالژیک و خاطرهانگیزش با پرسپولیس تحت هدایت افشین قطبی و البته گل دیدنیاش در دربی بود.
توی ذهنم این خاطرات را مرور میکردم که نوبت به پاسخ کریم باقری رسید. او اول تشکری کرد و بعد با انتخاب کلمات بجا به من فهماند که گول این حرفها را نخواهد خورد و آنچه که در دوران فوتبالش و پرسپولیس پشت سر گذاشته، به معنای آن نیست که او تبدیل به یک سرمربی شده است. در واقع کریم باقری به مربیگری به چشم یک حرفه تمام وقت نگاه میکند، برخلاف بسیاری از همتیمیهایش در تیم ۹۸ و بعد از آن که مربیگری را به یک فعالیت روزمره در کنار سایر کارها و با پشتوانه بازیگری تقلیل دادند. آقا کریم که طی این سالها به عنوان دستیار با مربیان مختلف مشغول بوده، قطعا دریافتها و برداشتهای فنی خاص خود را دارد، اما محدوده کاری خود را تعریف کرده و هرگز از آن فراتر نرفته و میل و اشتهایی هم به سرمربیگری نشان نداده است.
اگر این جنبه نگاه کریم باقری به حضور در پست سرمربیگری پرسپولیس موردتوجه ما قرار گیرد، باز هم باید به او آفرین گفت، اگرچه ته دلمان اغلب فکر میکنیم چه خوب است او با وجود همه اینها سرمربی پرسپولیس بماند و کار را به سیدجلال و خانبان و احتمالا یکی دو نفر جدید بسپارد و از بالا همه چیز را زیر نظر داشته باشد. اما او تا امروز نظرش تغییر نکرده و کسی هم نتوانسته رای او را بزند؛ و چه عجیب که یک نفر به موردعلاقهترین شغل و جایگاه مربیگری در فوتبال ایران، اینقدر پشت کند. شما باید به اندازه کریم باقری تقوا داشته باشید و به اندازه او دل بزرگ و آیندهنگری و دلسوزی نسبت به تیمی که به آن علاقه دارد. دمت گرم آقای باقری عزیز!
منبع: ورزش سه
https://www.pgnews.ir/?p=219066